روانشناسی فقر: گدایان دعا می کنند که فقرشان تضمین شود

Карьера

روانشناسی فقر و تفکر یک فرد فقیر، عقده بی پولی و فقر – ​​چرا افراد فقیر فقر را جذب می کنند و افراد ثروتمند پول را جذب می کنند. بیایید سعی کنیم به این سوال پاسخ دهیم. و مهمتر از همه، اگر عقده گدا شما را آزار می دهد، در مورد آن چه باید کرد؟ این مقاله بر اساس یک سری پست از کانال تلگرام OpexBot ایجاد شده است که با نظر نویسنده و نظر هوش مصنوعی تکمیل شده است.

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا ثروتمندان ثروتمندتر می شوند، در حالی که فقرا نمی توانند از گرداب فقر فرار کنند؟

یکی از دلایل را ریچارد تالر توضیح داد و او آن را «اثر ثروت اولیه» نامید. اگر در مدرسه داستان های طولانی را دوست داشتید، کتاب «ایده های بنیادی دنیای مالی» را بررسی کنید. تکامل»: پیتر برنشتاین. برای کسانی که به بازخوانی های کوتاه علاقه دارند، اصل مطلب را بیان می کنم. ریچارد تالر آزمایشی را برای آزمایش عدم وجود تفکر ثابت در امور مالی انجام داد. ✔ او گروهی از دانش آموزان را دعوت کرد تا تصور کنند که هر کدام 30 دلار برنده شده اند. سپس دو گزینه وجود دارد: یک سکه پرتاب کنید و بسته به اینکه سر یا دم بالا بیاید، بیشتر بگیرید یا 9.00 بدهید. یا اصلاً سکه را نچرخانید. 70 درصد از افراد تصمیم به پرتاب یک سکه گرفتند. ✔ روز بعد تالر این وضعیت را به دانش آموزان پیشنهاد کرد. سرمایه اولیه آنها صفر است و یکی از گزینه های زیر را انتخاب کنید: یک سکه را پرتاب کنید و اگر روی سرش بیفتد 39 دلار دریافت کنید، یا اگر روی دم افتاد 21 دلار دریافت کنید. یا آن را رها نکنید و 30 دلار تضمین شده است. فقط 43 درصد از دانش آموزان با پرتاب خطر موافقت کردند، بقیه یک برد تضمینی را ترجیح دادند. نکته این است کهنتیجه پایانی یکی است. چه با 30 دلار شروع کنید و چه از صفر، برنده های احتمالی هر بار با مبلغ تضمین شده در تضاد است. با این حال، دانش‌آموزان ترجیحات متفاوتی از خود نشان می‌دهند و در نتیجه عدم تغییر ناپذیری را نشان می‌دهند. تالر این اختلاف را «اثر ثروت اولیه» نامید. اگر پول در جیب خود دارید، تمایل به ریسک دارید. اگر خالی است، ترجیح می دهید 30 دلار را با ضمانت بگیرید، به جای اینکه با خطر گرفتن 21 دلار بازی کنید. و این یک انتزاع نیست. در دنیای واقعی، این اثر اهمیت کمی ندارد. و نه تنها در بخش مالی. برای فقرا، فقر پایدار درازمدت از “خطر” ثروتمند شدن نزدیکتر است، بلکه احتمال از دست دادن یک پنی نیز وجود دارد. تمایل شدیدتری برای حفظ به جای افزایش وجود دارد، البته با برخی خطرات. این خلاف منطق است، اما ترس ها نمی خوابند. اما همه چیز آنقدر ناامید کننده نیست. آگاهی از مشکل نیمی از راه حل آن است. اگر هوشیارانه نگاه کنی، پس این حتی یک مشکل نیست، بلکه یک ویژگی تفکر است. از این چارچوب های مصنوعی است که باید بیرون بیاییم. عادات فقرا:روانشناسی فقر: گدایان دعا می کنند که فقرشان تضمین شود

به هر حال، یک آزمایش: مبانی درک فقر و ثروت توسط مترونوم توضیح داده شد.

فقر مسری است ثروت هم مسری است آزمایشی انجام شد. مترونوم ها بر روی یک سکوی متحرک نصب شدند که در ابتدا به صورت تصادفی حرکت می کردند. آنها به تدریج در حرکت خود هماهنگ شدند. این با هر تعداد مترونوم کار می کند. به هر جهتی که اکثریت بچرخد، سکو و بقیه به آنجا خواهند رفت. در مورد مردم هم همینطور است. محیط انسان را می سازد. شما باید وارد یک شرکت مناسب شوید تا با افراد موفق شگفت انگیز هماهنگ شوید و دائماً پیشرفت کنید! https://youtu.be/tJaTxfRPvGI افراد بی انگیزه، سمی، غیر اصولی و به سادگی تنبل را که می توانند پلت فرم را در جهت اشتباه بچرخانند را از خود دور کنید.

یک هوش مصنوعی دانای کل در مورد تفکر یک فرد فقیر و یک ثروتمند چیست؟

در زیر مجموعه ای از نظرات هوش مصنوعی در مورد سؤالات زیر آورده شده است: فکر کردن به یک گدا، فکر کردن به یک فرد ثروتمند، عقده یک فرد فقیر، تفکر متکدی. متن مطابق با استانداردهای منبع opexflow بدون تحریف نظر هوش مصنوعی اصلاح شده است. در جامعه مدرن، مفهوم فقر در درجه اول با کمبود فرصت های مادی همراه است. با این حال، یک طرف دیگر، نه کمتر مهم برای این مشکل وجود دارد – روانشناسی که افراد در فقر را همراهی می کند. فقر تأثیر شدیدی بر وضعیت روانی، رفتار و تفکر فرد دارد. احساس ناتوانی، عزت نفس پایین و ناامیدی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی افرادی است که با مشکلات مالی روبرو هستند.روانشناسی فقر: گدایان دعا می کنند که فقرشان تضمین شودیکی از عناصر کلیدی روانشناسی فقر استرس مداوم است. مشکلات مالی می تواند باعث استرس و اضطراب مداوم شود که به نوبه خود بر سلامت جسمی و روحی فرد تأثیر منفی می گذارد. چنین ناراحتی روانی می تواند منجر به ایجاد اختلالات روانی مختلف مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات خواب شود. علاوه بر این، فقر می تواند اثرات منفی بر فرآیندهای شناختی و تصمیم گیری منطقی داشته باشد. دست کم گرفتن مداوم وضعیت پولی خود می تواند منجر به چشم اندازی محدود از آینده و برنامه های بلند مدت و همچنین تضعیف انگیزه و چشم انداز شود. همچنین شایان ذکر است که روانشناسی فقر می تواند به شکل گیری تصاویر اجتماعی منفی منجر شود. بسته بودن انسان دوستی و پرخاشگری گاهی پیامدهای زندگی در محیطی دائماً ناکارآمد می شود. افرادی که از فقر رنج می برند ممکن است احساس رنجش و بی عدالتی را تجربه کنند که می تواند منجر به اعتراض و درگیری اجتماعی شود. با این حال، نباید فراموش کرد که روانشناسی فقر یک پدیده اجتناب ناپذیر نیست و بسیاری از مردم قدرت رهایی از این وضعیت را پیدا می کنند. ارائه حمایت مالی و روانی برای کمک به کسانی که با مشکلاتی روبرو هستند مهم است. توجه به روان‌شناسی فقر برای ایجاد برنامه‌ها و حمایت‌هایی که به افراد کمک می‌کند نه تنها از نظر مالی، بلکه از نظر عاطفی نیز کنار بیایند، مهم است. نه تنها تأمین منابع مادی، بلکه برای کمک به بازگرداندن عزت نفس و ایمان به توانایی های فرد نیز ضروری است. بدین ترتیب، روانشناسی فقر موضوعی پیچیده و چندوجهی است که نیازمند توجه و تحلیل است. این نشان می دهد که فراتر از جنبه های مالی، فقر تأثیر زیادی بر وضعیت روانی و رفتار افراد دارد. شناخت این واقعیت و گام برداشتن در جهت حمایت، گامی به سوی جامعه ای عادلانه و انسانی خواهد بود. یک نشانه جالب در مورد تفاوت بین فکر و عمل افراد فقیر و ثروتمند:روانشناسی فقر: گدایان دعا می کنند که فقرشان تضمین شود

و یک مطالعه دیگر در مورد فقر، ثروت و تفاوت بین آنها: پول نه به صورت مجازی، بلکه در واقعیت درد را از بین می برد.

فقر درد است – واقعی، سوزان و غیر قابل تحمل. این اطلاعات توسط مطالعه ای ارائه شده است که در آن 1.3 میلیون نفر از 146 کشور جهان شرکت داشتند. از شرکت کنندگان در مورد درآمد ماهانه و سپس اینکه آیا دیروز درد فیزیکی را تجربه کرده اند، سوال شد. افراد با درآمد کمتر درد را بیشتر تجربه می کنند. جامعه شناسان به این نتیجه رسیده اند که درد فیزیکی باعث ناهماهنگی شناختی بین استاندارد زندگی پاسخگو و تصویری زیبا از دنیای بیرون می شود. استرس، تحریک، افسردگی، حملات پانیک، در نتیجه. دلیل دوم این است که ارضای نیازهای اولیه، هدف شماره یک، برای فرد از نظر احساسی غیرقابل تحمل است، اگر به آینده اطمینان نداشته باشد. تحت استرس شدید، مغز نمی تواند آن را تحمل کند و برخی از دردهای روانی به درد فیزیکی «تقطیر» می شود.

با این واقعیت چه باید کرد؟

نظر من روشن است: برای از بین بردن درد، باید علت آن را درمان کنید. به سطحی از زندگی برسید که وضعیت عاطفی شما پایدار باشد. یا به واقعیت پوشش گیاهی عادت کنید و اهداف عالی را رها کنید. اما این در مورد تسکین علائم است. و این اقدامی بی اثر و موقت است. حتی شکست خورده

info
Rate author
Add a comment