یک سفته باز در مقابل یک سرمایه گذار محتاط، یا یک معامله گر چه تفاوتی با یک سرمایه گذار بلند مدت دارد؟ شرکت کننده مشتاق بازار سهام با رویکرد سرمایه گذاری و سفته بازانه مواجه است. تفاوت بین آنها آشکار نیست، که باعث می شود به نظر برسد که می توانید از مطالعه موضوع صرف نظر کنید که اشتباه بزرگی است. این اصول اولیه بازار سهام است که برای جلوگیری از مسائل جدید، اشتباهات جدی و از دست دادن پول باید آنها را درک کنید. بنابراین تفاوت بین تجارت و سرمایه گذاری چیست – بیایید از ابتدا شروع کنیم.
رویکرد سوداگرانه معامله گر
رویکرد سوداگرانه توسط معامله گرانی استفاده می شود که از نوسانات کوتاه مدت بازار کسب درآمد می کنند، با مشاهده وضعیت مناسب، وارد معامله ای می شوند که از چند ثانیه تا یک سال طول می کشد. معاملهگری که معاملات دوم را منعقد میکند، از روش اسکالپینگ استفاده میکند، به معنای واقعی کلمه سودهای کوچک را بر روی حجم زیادی از داراییها قطع میکند. شخصی که در معاملات ساعتی فعالیت می کند، معامله گر درون روز نامیده می شود، او عملا معاملات را به روز بعد منتقل نمی کند. معاملات با دامنه چند روزه را معاملات نوسانی می گویند، چنین معامله ای را می توان برای ماه ها، اما تا یک سال به تعویق انداخت.
باید در نظر داشت که پیش از این تاجر واقعاً تمام معاملات را با دستان خود انجام می داد و البته این حرفه بسیار طاقت فرسا تلقی می شد. اکنون وضعیت در حال تغییر است، زیرا تجارت دستی با تجارت ماشینی – تجارت الگوریتمی جایگزین شده
است. این وضعیت زمانی است که ربات ها معاملات را در بورس انجام می دهند، اما شخص ابتدا سیستم معاملاتی خود را ترسیم می کند که بر اساس آن یک مشاور معاملاتی برای او نوشته می شود.
در اینجا یک عامل انسانی وجود دارد، اما چنین ماشینی در وقت یک معامله گر صرفه جویی می کند. آمارها تعجب آور است: در بورس نیویورک، حدود 95 درصد از کل معاملات سفته بازی توسط روبات ها انجام می شود، یعنی تجارت امروز نبرد روبات ها است. اول از همه، معامله به عنوان معامله در بازار مبادلات مشتقه، یعنی در بازار قلعه ها درک می شود. این می تواند بازار مشتقات بورس مسکو، که در آن معاملات آتی و اختیار معامله انجام می شود، یا یک بازار خارجی باشد. علاوه بر این، تجارت شامل کار در بازار فارکس نیز می شود. در اینجا شرکت های تقلبی وجود دارد، شرکت هایی هستند که مجوز بانک روسیه یا مجوزهای خارجی دارند. این شرکتها کمی مناسبتر هستند، اما حتی آمار معاملهگران آنها در افق طولانی نیز غمانگیز است. این امر به دلیل تبلیغات ناعادلانه و جذب افرادی است که از نظر روانی نیاز به سرمایه گذاری در تجارت دارند.در نتیجه این افراد سپرده های خود را تخلیه می کنند.
سرمایه گذاری برای آینده
سرمایه گذاری نقطه مقابل معامله است. اگر یک معامله گر از نوسانات کوتاه مدت درآمد کسب کند، سرمایه گذاران به این نوسانات توجهی نمی کنند. هدف آنها چشم اندازهای جهانی و افق بلندمدت است. برای یک سرمایه گذار مهم نیست که قیمت سهام امروز 20 درصد کاهش یابد یا فردا 30 درصد افزایش یابد.
اگر معامله گر به احتمال آماری ریاضی تکیه کند، وظیفه سرمایه گذار جمع آوری و تجزیه و تحلیل مناسب اطلاعات و اتخاذ تصمیم درست برای مدت طولانی است.
سرمایهگذاران چگونه اطلاعات را تجزیه و تحلیل میکنند: وقتی سهامی را برای خرید انتخاب میکنند، نگاه میکنند که این سهام در کدام کشور معامله میشود، فضای سرمایهگذاری، وضعیت سیاسی، اقتصاد کلان چگونه است، سپس صنعت را انتخاب میکنند که در آن میخواهند سهام بخرند، ببینند چگونه امیدوار کننده است، چه در حال افول باشد، پول و پتانسیل توسعه در آنجا وجود دارد. فقط پس از آن آنها یک شرکت خاص را انتخاب می کنند، اثربخشی مدل تجاری آن را تجزیه و تحلیل می کنند، شاخص های مالی، گزارش ها، نسبت ها را در نظر می گیرند، سعی می کنند بفهمند که قیمت های بورس چگونه با ارزش واقعی آن مطابقت دارد. سرمایه گذاران سعی می کنند شرکت های کم ارزش و ارزان را انتخاب کنند با این انتظار که اکنون بازار به سادگی ارزش این شرکت را درک نکرده است، اما به مرور زمان قیمت ها رشد خواهند کرد. منطق سرمایه گذار این است که اگر کسب و کار خوب، کارآمد و امیدوارکننده باشد،در این صورت دیر یا زود قیمتهای شرکت فرا میرسد، اما سرمایهگذار میداند که چگونه صبر کند. هنگام تصمیم گیری، سرمایه گذاران با تحلیل بنیادی هدایت می شوند، اما تحلیل تکنیکال برای آنها غریبه نیست. سرمایه گذار برای انتخاب نقطه ورودی صحیح به نمودار نگاه می کند.
تحلیل بنیادی فرآیندی پیچیده و زمانبر است، اما امروزه به لطف پیشرفت تکنولوژی آسانتر شده است. حالا دیگر نیازی به کشیدن خطوط و نشانگرها نیست. در تحلیل بنیادی، محاسبه مستقل همه ضرایب به هیچ وجه ضروری نیست – برنامه های ویژه، فریادهای سهام وجود دارد که انتخاب یک ابزار سرمایه گذاری را برای سرمایه گذار آسان تر می کند.
مزایای سرمایه گذاری چیست؟
واقعیت این است که اولاً، این البته صرفه جویی قابل توجهی در زمان در مقایسه با تجارت دارد – و سرمایه گذاری ممکن است حرفه اصلی نباشد، اما برخی از سرگرمی ها در اوقات فراغت خود هستند. سرمایه گذاری معایب خود را دارد: اول اینکه پول برای مدت طولانی منجمد شده است، سرمایه متحرک نیست. سرمایه گذاری یک فرآیند پر زحمت است. شما نمی توانید برای بهبود دانش خود وقت بگذارید، باید منتظر یک انتظار طولانی باشید و بتوانید از سقوط بازار و سقوط سرمایه خود جان سالم به در ببرید. همچنین نیازی نیست که روی یک شرکت تمرکز کنید، بلکه باید یک مجموعه کامل تشکیل دهید که تمام نیازها و نیازهای شخصی را برآورده کند.
سرمایه گذاری در مقابل تجارت – تفاوت بین سرمایه گذار و معامله گر واضح است
سرمایه گذار | سفته باز – تاجر |
برای انتخاب دارایی ها، او از تحلیل بنیادی همراه با تکنیکال استفاده می کند. | هنگام انتخاب دارایی ها از تجزیه و تحلیل فنی استفاده می کند و گاهی اوقات مکمل های اساسی است. |
برای یک سرمایه گذاری موفق، چندین ساعت در روز را صرف کنید | برای کسب سود، یک روز کاری کامل را صرف می کند |
دوره سرمایه گذاری از 1 سال | یک معامله گر از چند ثانیه تا یک سال معاملات انجام می دهد |
سود 8-15% در سال از سپرده اولیه نتیجه خوبی در نظر گرفته می شود | سود ناپایدار است، زیان و تباهی کامل اغلب رخ می دهد. اما با تجارت خوب، معامله گر سالانه 40-100٪ از سپرده اولیه دریافت می کند. |
این مقاله به نکات مشترک در مورد یک حرفه، اما با رویکردهای متفاوت اشاره می کند. معامله گر و سرمایه گذار به یک اندازه خوب هستند و هر کدام هدف متفاوتی را دنبال می کنند. هر دو باید یاد بگیرند و بهبود پیدا کنند تا هر معامله و هر تحلیلی به نتیجه برسد. درآمد سرمایه گذار و معامله گر به دلیل زمان بندی آنها متفاوت است. می توان گفت سودآوری یک معامله گر خوب 30 درصد است، اما اینطور نیست، این درآمد خوبی است و بالاتر از میانگین بازار است. اگر معامله گر ضرر نکرده باشد، همانطور که در محافل حرفه ای می گویند قبلاً درآمد کسب کرده است. سرمایه گذار متواضع تر است و انتظار دارد سالانه 10-15٪ دریافت کند و بسیاری از آنها راضی خواهند بود.